Detroit: Become Human یک بازی از ژانر ماجراجویی است که در سال ۲۰۱۸ توسط شرکت Sony Interactive Entertainment منتشر گردید. توسعه دهنده این بازی، شرکت Quantic Dream است. این بازی ماجراجویی، روایت‌گر داستان سه روبات انسان‌نما با نام‌های Kara و Connor و Markus است. 

با گیم پلنت همراه باشید تا بیشتر درباره انسان شدن روبات‌ها، در بازی Detroit: Become Human بدانید.

محتوای زیر شامل اسپویلر داستان اصلی بازی است.

داستان زیر حاوی مواردی است که ممکن است موجب احساس ناراحتی در برخی افراد شود!

همان گونه که در مقدمه عرض شد، این بازی از سه روبات انسان نما حکایت می‌کند. Kara به عنوان یک خدمت‌کار خانگی، توسط یک مرد افسرده خریداری شده و مورد آزار و اذیت‌های روزانه او قرار می‌گیرد. در کنار این اندروید، یک دختر در خانه این مرد زندگی می‌کند که ظاهراً انسان به نظر می‌رسد، هرچند بعدا می‌فهمیم که او نیز یک اندروید است. رفتارهای این مرد شامل کتک کاری و توهین شده و با تحقیرهای پیاپی، شخصیت او را خوار می‌کند، گویی که این اندروید مانند انسان احساسات دارد و گیمر در طی بازی،‌ با ایجاد ارتباط احساسی با این کاراکتر، واقعا او را دارای کرامت‌های انسانی می‌داند. در نهایت، وقتی جور و جفای مرد داستان ما اوج می‌گیرد، این اندروید برای اولین بار، تابوی ناشکستنی را می‌شکند و برخلاف دستور اربابش، از جای خود حرکت می‌کند، سازندگان بازی این عصیان اولیه را در قالب شکستن یک دیوار نمادین به نمایش می‌کشند که این مورد برای هر سه کاراکتر اصلی رخ می‌دهد. در آخر Karen به همراه دختر این خانه فرار کرده و آواره کوچه و خیابان‌های سرد و بی‌روح دترویت می‌شوند. او به نوعی مادر این دختر کوچک می‌شود، ربات داستان ما مادری می‌کند!

خلاصه داستان Detroit: Become Human

کاراکتر دیگر با نام Marcus مانند Karen، خدمت‌کار یک انسان است، پیرمرد صاحب Marcus برخلاف مرد قبلی، بسیار خوش‌برخورد و مهربان بوده و یک نقاش معروف و ثروتمند است. Marcus به خوبی از صاحب خود نگه‌داری کرده و به دستورات او به شکلی بی نقص پاسخ می‌دهد. روزی پیرمرد مورد بحث از مارکس می‌خواهد تا برای او یک نقاشی بکشد، مارکس با خلق یک شاهکار هنری، پیرمرد را شگفت زده کرده و پس از آن،‌ با مارکس مانند یک انسان رفتار کرد. Marcus البته، در آخر مورد حسادت فرزند این پیرمرد قرار گرفته و توسط او یا پلیس (بسته به انتخاب گیمر) کشته می‌شود و سر از زباله‌دانی شهر در می‌آورد. این اندروید در زباله‌دانی با وضع فجیعی به هوش می‌آید و خود را در قبرستانی از اندرویدهای کشته شده می‌یابد. او که به شدت بهت‌زده و عصبانی است، به سختی با استفاده از قطعات سالم دیگر اندرویدهای مرده استفاده کرده و پس از آن تبدیل به یک یاغی خطرناک می‌شود، او با یافتن گروه یک مقاومت با نام Jericho، مبارزه خود را علیه سوء استفاده از اندرویدهای هوشیار شروع می‌کند، بله درست شنیدید، ربات انسان نمای داستان ما تبدیل به رهبر انقلابی می‌شود!

خلاصه داستان Detroit: Become Human

Connor که نقش یکی از اندرویدهای منتخب شرکت CyberLife است و در فرمان‌پذیری از برترین اندرویدهای تولید شده در این شرکت است. این اندروید برای کمک به یک ستوان پلیس به نام Hank فرستاده می‌شود. Hank از اندرویدها متنفر است و در اولین برخورد این دو، کمترین اهمیتی برای او قائل نمی‌شود، هرچند انتخاب‌های داخلی بازیکن می‌تواند به مرور زمان رابطه این دو را گرم‌تر نماید. کانر که بسیار هوشمند و منطقی است، در بررسی کیس‌های جنایی به این ستوان افسرده کمک‌های بسزایی می‌کند و می‌تواند به طور بالقوه او را از خودکشی نجات دهد. ستوان هنک فرزند خود را به علت اهمال پزشک معالج در طی جراحی از دست داد، جراح از مواد مخدری مدرن به نام Red ice استفاده کرده بود و به علت نبود جراحی دیگر، یک ربات روی فرزند او عمل جراحی را انجام داد که نتیجه آن موفق نبود و این شروعی بر پایان اعتماد ستوان هنک به اندرویدها بود. connor در آخر می‌تواند یاغی شده و به گروه یاغیان بپیوندد، و یا ماموریت خود را به اتمام برساند. کانر در بخشی از بازی با دیدن مصیبت‌های دیگر اندرویدها به کلی متحول می‌شود و به علت فشار روانی زیاد، مدتی مریض می‌شود. اندرویدها می‌توانند متحول شوند!

اندک سخنی در باب غرور بی حد و حصر بشریت در Detroit: Become Human

نویسندگان این بازی در نهایت در پی اثبات آن هستند که اگر روزی انسان توانایی ساخت هوش مصنوعی هوشیار را به دست آورد، بعید است که این موجودات هوشمند حقارت خدمت‌گذاری برای انسان‌ها را بپذیرند و قطعا برای انسان‌ها خطرناک خواهند بود. البته راه‌های دیگری برای پیشرفت در داستان بازی وجود دارد اما آن گونه که به نظر می‌آید،‌ این اندرویدها برای انسان‌ها مهم نیستند و حتی موجود هشیار به حساب نمی‌آیند و مبارزات صلح آمیز عملا برای آن‌ها نتیجه مثبتی در پی ندارد. سازندگان بازی Detroit: Become Human اعتقاد دارند که غرور بشریت باعث نابودی او خواهد شد، به زودی.

خلاصه داستان Detroit: Become Human

سازندگان بازی Detroit: Become Human اعتقاد دارند که غرور بشریت باعث نابودی او خواهد شد، به زودی.

ربات‌های انقلابی در راهپیمایی‌های خود از برابری می‌گویند!

یک نکته جالب درباره بازی Detroit: Become human آن است که با پیشرفت در بخش داستانی بازی،‌به مرور مرز بین انسانیت و اندروید بودن محو می‌شود و برای مثال با راهپیمایی‌های پیاپی و شعارهای انقلابی که خواستار برابری برای اندرویدها است، می‌توان رنگ انسانیت را در سخنان آن‌ها دید و برای آن‌ها دل سوزاند! این اندرویدها از آزادی می‌گویند، از صلح و از برابری. در طی این فعالیت‌ها، نوع راهپیمایی به گیمر بستگی دارد، به گونه ای که می‌توان در آن از خشونت و قتل و ایجاد حمام خون ایجاد کرد، یا با بست نشستن دم در زندان‌ها، مطالبات خود را به گوش انسان‌ها رساند!

خلاصه داستان Detroit: Become Human

پایان بازی Detroit: Become Human: از انفجار هسته‌ای تا زندگی صلح‌آمیز با انسان‌ها!

بازی Detroit: Become Human به علت نوع گیم‌پلی خاص خود، می‌تواند تعداد بسیار زیادی پایان داشته باشد که البته این مورد به انتخاب‌های گیمر در بازی بستگی دارد. برای مثال انتخاب نوع صحبت اندرویدها در بازی، می‌تواند به کلی مسیر بازی را تغییر دهد. یکی از نقاط قوت این بازی، همین انعطاف پذیری بالای آن است که به گیمر این امکان را می‌دهد تا مسیر درست را خود انتخاب کند. البته در یکی از این پایان‌ها، هوش مصنوعی شکست خورده و وجود آن‌ها در جامعه غیرقانونی می‌شود که البته رسیدن به این مرحله پایان به انتخاب‌های مشخصی در طی بازی نیاز دارد. 

خلاصه داستان Detroit: Become Human

Detroit: Become Human شاید بیشتر از آنکه درباره اندرویدهای انسان‌نما باشد، درباره خود انسان‌ها باشد. انسان‌هایی که در تاریخچه سیاه خود، برده‌داری و قتل‌عام و تبعیض نژادی و سیاسی را دارا هستند. در این بازی ما اندرویدهایی را می‌بینیم که انسان می‌شوند، غافل از این که شاید منظور این است که انسان‌ها، وقت آن است که انسان شوید! در غیر این صورت هوش بی اندازه و غرور بیجای شما، برای شما دردسرساز خواهد شد. کسی چه می‌داند،‌ شاید تنها راه همین باشد پس ای انسان‌نما، انسان شو!